ده سال بعد...... یکی از ما!

  کیسه های خرید رو وسط اشپزخونه گذاشت، گره روسریش رو باز کرد و انداخت روی اپن ، قابلمه رو پر از اب کرد و لوبیا هایی که از صب گذاشته بود خیس بخورن توی قابلمه خالی کرد و زیرش رو روشن کرد 

در حالیکه دکمه های مانتوشو باز میکرد رفت توی اتاق خواب و روتختی رو مرتب کرد مانتو رو انداخت روی تخت و سبد لباسای کثیف رو برد تا توی ماشین خالی کنه .

خریداشو جابجا کرد و شلوارکش رو پوشید و دوباره برگشت به اشپزخونه تا ظرفا رو بشوره ....

قبل از اون اهنگای جدیدی که دوستش واسش میل کرده بود رو پلی کرد و مشغول شد ، اهنگ های شادی بود مثه همیشه اپ دیت!

اسکاج رو با مایع محکم روی ظرفا می کشید و به اهنگها گوش میداد ... دیگه جدید نبودن ... شیر اب رو بست و با دستای کفی نشست جلوی تلوزیون اشکاش  اروم اروم از چشاش می ریختن!

چن تای اولی که هیچ اما بقیه اش میکس چن تا اهنگ بود ... اهنگ هایی که با همه شون خاطره داشت... با یه عالمه عکس از ده سال پیش.... ده سال پیش!

چن تا از کلیپای اون موقع که هنوز مونده بود هم پیدا کرد با هرکدومشون کلی خندید و اشک ریخت انقد که وقتی بچه کوچیکش با دس تکونش داد تازه یادش اومد چقد تو گذشته اش غرق بوده....

گونه بچه اشو بوسید و رفت تا ی دوش بگیره و اروم شه.....

بعدشم زنگ زد به دوستش و هر چی  تونست بش فش داد که باعث شده غذاشو بسوزه!!!!!

این بود یک روز از زندگی یکی از ما شیش تا  بعد از ده سال......

هر وقت به تموم شدن این دوران سگی فک می کنم یه ریتمی مثه این میاد تو ذهنم!!!!

عجیبه که همیشه دارم ظرف می شورم و یاد این دوران می افتم!

بچهه هم جنسیتش معلوم نیس هیچ وخت !

تشکر از حمایت بی دریغ دوستان

اصلا من موندم با این همه نظر چیکا کنم والا.بابا اخه انقد بازدیدکننده مگه میشه خدایا شکرت اشک تو چشام جمع شد.لوک خوش شانس گفت بزار ادرس بلاگو بزارم تو فیس بوک و توییتر گفتم نه بابا ما همین قدر بازدیدکننده رو هم نمیتونیم ساپورت کنیم انتظار ازمون بالا میره فقط

جون من کسیو میشناسید در حد من گل واژه بکه!!!!

اوووووووف که چقد من اینروزا بیکارم ینی در حد مرگاااااا خوبیش به اینه که زیاد به اینجا سر میزنم

می تونم به عنوان دفتر خاطرات ازتش استفاده کنم

راهنمای سفر استاد .......

خدا بیامرزاند استاد سگ توله بزرگمان - ملقب به مش حرمت - که فی الواقع رفت و امدی می باشد.... از برکات کتاب حضرات که همان راهنمای سفر می باشد اقبال گ.ه.ی مان در برخورد با مذکرات بشریت به سمت نکویی در جریان است....خدایم به خیر کناد عاقبت ما و این کتاب را !

کلام انگل

اه مرده شورتو ببرن لوک خوش شانس با این راهنماییت.دوباره باس بنویسم 

اول بگم من یکی وب نویسیم داغونه در حد فضا ولی فدا سرم دیگه به اصرار دوستان مینیویسم 

 دوم اینکه من یکی دیگه از اون سگ توله هام که برعکس اولی در حد مرگ بدشانسم اصن تعریف کنم گریه میکنین به حالم. 

اما وقتی جمع چارتاییمون اخر هفته تکمیل باشه اصل زندگی سگی برقراره 

تشکا پهن 

سفره و اتااشغالاش پهن 

لباسا پهن 

خودمونم که پهن 

اهنگای خز و خیل هم که صداش رو سر همسایه ها پهن