زنــــــدگــــی ســـــــــگـــــــــی

زندگی سگی چار تا سگ توله در شهر غریب به عنوان چارتا دانشجو! (دو سگ توله رفت و امدی هستند)

زنــــــدگــــی ســـــــــگـــــــــی

زندگی سگی چار تا سگ توله در شهر غریب به عنوان چارتا دانشجو! (دو سگ توله رفت و امدی هستند)

خوابیدی بدون لالایی و قصه

اولین بار بود فهمیدم از دست دادن یه عزیز چه حالی داره

اینکه دیگه واسه دلتنگیت چاره ای نیس جز اشک

اینکه باور کنی دیگه وجودش نیست و عکسش هست

اینکه لحظه هایی که باهاش داشتی مدام یادت میاد و دوس داری همه چیزتو بدی اما یکی از اون لحظه هارو دوباره ببینی.

اینکه کلی راهو به عشق اینکه دوباره ببینیش بری اما وقتی میرسی به جای خودش قاب عکسش باشه

اینکه این بار که این همه راهو میری باید بری سر خاکش نه تو بغلش

کاش میدونستم دفعه ی قبل اخرین بار بود که بغلش می کنم و اخرین باریه که بهش میگم اقاجونم خدافظ،چند وقت دیگه دوباره میایم، اخه این دفعه همش می گفت چند روز بیشتر بمونین.

نمیدونم این دفعه که برم و ببینم سر جاش نیس میتونم اشکامو نگه دارم تا بغضمو سر خاکش بشکنم.

دلم برات خیلی تنگ شده و میشه...