زنــــــدگــــی ســـــــــگـــــــــی

زندگی سگی چار تا سگ توله در شهر غریب به عنوان چارتا دانشجو! (دو سگ توله رفت و امدی هستند)

زنــــــدگــــی ســـــــــگـــــــــی

زندگی سگی چار تا سگ توله در شهر غریب به عنوان چارتا دانشجو! (دو سگ توله رفت و امدی هستند)

عسلمون :x

از این به بعد .....

همه دخدرهای مو فرفری چش و ابرو مشکی که قدشون برسه تا کمرم میشن عسل !

همه دخدرای کوچیکی که عشقشون باشه ارایش کردن و لوژ لب زدن میشن عسل !

همه دخدر کوچولوهایی که بی ادبانه از فوش های ادم بزرگا استفاده کنن میشن عسل !

همه دخدرایی که خیلی خیلی شبیه باباشون باشن و شکل پسرا بگردن میشن عسل !



عسل نمیدونم چند سال دیگه که بزرگ شدی ما دوستای گنده ات رو یادت هس یا نه ؟؟!!!! نمیدونم  وقتی بزرگ شی هنوز از من بابت اون فیلم بدت میاد یا نه ؟؟!!! اما واسه من شدی یه خاطره بزرگ یه دخدر کوچولوی دوست داشتی که هر وقت یادت بیفتم بغض میگیره بیخ گلومو به این فکر میکنم تو همون مدتی که ندیدیمت و قد چن ماه بود چققققددد بزرگ شده بودی... چقد قد کشیده بودی .... که الان چقدی شدی؟؟؟!!! 

تو نه مثه اون خونه ای نه مثه هیشکدوم از خاطره هایی که رفتن !!! تو یه دخدر کوچولوی نازی که ما همه ی حس مادری و خواهری و دوستی تو وجودمون رو واست گذاشتیم ... از بی توجهی هایی که بهت میشد ناراحت میشیدم .... از حرف زدنت ذوق میکردیم .... از فوش دادنت حرص میخوردیم ... از دروغای شاخدارت تعجب میکردیم  ... با لهجه شیرین مازندرانیت ما رو میخندوندی ..... یا حتی داداش ابوالفضلی که شاید هنوز تو ذهن کوچیکت توی شیکم مامانت مونده ..... 

عسل اولین باری که بت گفتم عسلی گفتی بابامم بهم میگه عسلی آآآآ ( اینو با لهجه آملیا گفتی ... با یه تعصب کوچیک دوست داشتنی )

 

عسل همینجوری شیرین و کوچیک بمون 

نظرات 1 + ارسال نظر
گارسولک سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 00:38

آآآششغال... گریمو دراوردی.... حالم ازت بهم می خوره...همون بهتر که نیستی....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد