زنــــــدگــــی ســـــــــگـــــــــی

زندگی سگی چار تا سگ توله در شهر غریب به عنوان چارتا دانشجو! (دو سگ توله رفت و امدی هستند)

زنــــــدگــــی ســـــــــگـــــــــی

زندگی سگی چار تا سگ توله در شهر غریب به عنوان چارتا دانشجو! (دو سگ توله رفت و امدی هستند)

عسلمون رفت

یادمه پارسال یکی از روزایی که بارون بهمون ضد حال زد و نتونستیم بریم بیرون و خیلی حوصلمون سر رفته بود رفتیم سراغ دختر بجه ی واحد بغلیمون و اوردیمشون خونمون تا باهاش سرگرم شیم اما یه جورایی بعدش به غلط کردن افتادیم اخه وقت و بی وقت سرو مینداخت پایین و میومد و کلا ساعت و وقت براش مهم نبود.

حالا بماند که در حد مرگ بی ادب بود و کلی فحش کش دار نثار ما می کرد و گهگای یواشکی یکی از وسایلای مارو دو در می کرد و اخرشم از ناچاری شوتش می کردیم بیرون اما اون نیم ساعت بعدش دوباره پیداش می شد.

اما با همه ی اذیت و ازارش امشب که اومد خدافظی کنه و هی از مامانش قایم می شد که پیش ما بمونه دلمون گرفت.

دلمون براش تنگ میشه،اینم جزئی از خاطرات دوره دانشجویی بود

حیف...

خونه :ایکس

سگدونی یکی از عزیزترین جاهاییه که تا حالا داشتمش با همه بوهای گندش که داره کچلمون می کنه ... با همه دیوارایی که داره ترک های بزرگ بزرگ بر می داره ..... با همه صداهایی که از خونه همسایه ها تو گوشمونه و کافیه فقط سرمونو بذاریم تا بخواییم بخوابیم و از همه اتفاقات خونه آرتین شون با خبر شیم....... یا بی در و پیکر بودن خونمون که عسل هر دقه کله اشو می ندازه پایین ... همه اینا و خیلی چیزای دیگه بهترین اتفاق توی زندگی منن .. اتفاقس که فقط شیش ماه دیگه ادامه داره.......