زنــــــدگــــی ســـــــــگـــــــــی

زندگی سگی چار تا سگ توله در شهر غریب به عنوان چارتا دانشجو! (دو سگ توله رفت و امدی هستند)

زنــــــدگــــی ســـــــــگـــــــــی

زندگی سگی چار تا سگ توله در شهر غریب به عنوان چارتا دانشجو! (دو سگ توله رفت و امدی هستند)

کلام اول ـ گارسولک

سلام! 

خیلی وقته که بروبچس گیر دادن بیام اینجا یه چی بنویسم، ولی ازاونجایی که حوصله اینترنت مینترنتو (!!) ندارم پشت گوش مینداختم!!  

...اما این  دفعه که میخواستم بیام ولایتم تقریبا فشار قبر بهم وارد شد! انگل مث ابربهار گریه میکرد،خودمو نگه داشتم که هق هق نکنم،گل اندام تمام اندام های درسیش بهم ریخته بود!!! از همه بدتر اینکه کچل درسش تموم شد،ننه باباش که اومدن دنبالش فقط من بودمو جودی ابت!!  خیلی صحنه بدی بود!روز اول خوابگاه که کچل اومد یادمه!خیلی زود گذشت!!نمیدونم مرحله بعد زندگیم قراره چی پیش بیاد!نمیدونم دیگه کسی مثل انگل سنگ صبورم میشه؟ یا مثل گیگوش امیدوارم میکنه؟یا مثل گل اندام پا به پام رویاپردازی می کنه؟ یا مثل کچل نظریه های شرتکی میده؟‍! یا مثل لوک خوش شانس میره رو اعصابم؟؟ وقتی به این فکر میکنم که 10سال دیگه خبری ازشون نداشته باشم... 

بیخیال!اشکم درومد! 

این دفعه که دلم گرفی به خاطر هنون فشار قبر، گفتم بیام کلام اولو بذارم.